اردیبهشت

4اردیبهشت

یکی از بهترین پیتزا فروشیهای اراک پیتزا عمو رضا که مجاور فروشگاه رفاه  قرار داره واقعا معرکه ما هم به همین مناسبت جرات کردیم و با پارسا بعد 2 سال برویم  آنجا ،مرتضی که نفهمید چی خورد تازه مثلا پیتزا سوپر دونفره  سفارش دادیم پارسا که 2برش کوچک خورد کنار کشید مرتضی هم با 4تا در رفت من موندم و کلی برشهای پیتزا که تند تند بهم چشمک میزدن چون با این عصاب خردی که پارسا از ما کرد(صندلیها را میکشید کنار شیشه و هر ان میگفتیم الان که شیشه بشکنه) میدونستم به این زودیها دیگه اونجا نمیریم ، مجبور شدم از خجالت پیتزاها در بیآمم گرچه با این زیادروی حاضر بودم تا خونه بدوام اما مگه میشد...

9 اردیبهشت

ساعت 8:30 از قم به سمت کاشان رهسپار شدیم کاروان ما را طبق معمول مادر و پدر شوهر جان همراهی میکرد

از کاشان هم فقط حمام فین را دیدیم و شادی فراوان پارسا هنگام صرف ناهار تو همون رستوران گلابگیران را هم مشاهده نمودیم که خوشبحالمون شد و خسته کوفته بعد از نماز به قم رفتیم تا مثلا برویم حرم حضرت معصومه اما از فروشگاه خانه و کاشانه سر دراوردیم  با اینکه دوست نداشتم انجا را ترک کنیم اما  و بهمراه  مصطفی به خانه مراجعت نمودیم بماند که بخاطر بنزین هم یک ساعت بین راه علاف شدیم.

16 اردیبهشت

شنبه شب رفتیم رستوران سالار خان برای ولیمه نرگس .خدا  را شکر پارسا اصلا اذیت نکرد چراشو نمیدونم شاید بخاطر اینکه همه خاندان سلیمی بودن و از نژاد خودش کسب اجازه نداشت تا شکر بریزه به هر حال با دلی خوش تونستیم غذا میل کنیم .

فردا پدر مادر مرتضی جون قصد سفر دارن انشاله که به خوبی و خوشی .ما هم حتما بدرقه گرشون خواهیم بود تا پارسا هم شاهد نمایش قطار باشد.