انتخاب
22/7/91
پارسا اگه مغازه بره حتما برای خودش یک وسیله ای اتنخاب میکنه و با زبون قشنگش میگه حساب کنید لطفا ..اینبار برای خودش قلک انتخاب کرد که رنگش قرمز بود البته بگم ها انقدر که محترمانه صحبت میکنه همونقدر هم بد زبونه مثل عصری که عمو علی اومده بود خانه مادرش پارسا هم وقتی از خرید برگشتیم تا کفش اونها را دید رفت اونجا نمیدونم چه اتفاقی افتاد که به عموش گفت: میگم بابام پدرتو دربیاره بزار بابام بیاد.حالا بگذریم که سر نماز حال پدر و مادر شوهر جان را جا اورد که پدر جان میگفت ماشاله دستش سنگینه موقع سجده زده تو پشتم پشتم درد گرفته.......البته اونا میدونن که نوه مغز بادومه پس نباید گله مند باشن حتی اون وقت که سر مادر شوهر جون را زده به اهن مهر نمازش و ابکش استیل را پرت کرده رو پا هاش .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی