پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

pesaram

عشقی فراتر از زمان

ترفند غذا دادن

چند تا ترفند برای غذا دادن پارسا میزارم شاید بدردتان بخورد: 1 -دادن تخم مرغ با بازی با سطل های ماست خالی که میخواستم برج بسازد و آن برج را خراب کند توجه داشته باشید که اصلا توجهی به دهان کودک نکنید. 2 -ازش میخواستم در ماشین اسباب بازیش را باز و بسته کند و اجزای ماشین را نام میبردم میگفتم جاش را گزارش دهد. 3 - با کامپوتر بازی کند آنگاه در دهانش غذا میگذاشتم. 4 - خودش غذا بخورد من هم آرام بهش غذا میدادم طوری  که محسوس نباشد. 5 -جا ظرفی را میدادم بازی کند بعد غذا را در دهان مبارکش میزاشتم 6 - در کمد ظرفها را باز میکرد و غذا میل میکرد. 7-  کتاب را باز میکنم میخوام اشکال کتابو برام بگه یا خودم میگم اوننشون میده و غذا به...
29 خرداد 1390

اسهال

89/3/28 پارسا  5 بار شکمش کار کرد .مرتضی هم از 6 صبح رفت شرکت تا 6عصر خیلی بهم سخت گذشت طفلک بچه ام نخوابید فکر کنم باید ببریمش دکتر.شب ساعت 10 خوابید تا صبح فردا که ساعت 9:35 بیدار نشده 89/3/29 ساعت 6:30 رفتیم خانه خاله سعیده که براش ا ار اس تجویز کرد + کته ماست ...
29 خرداد 1390

اولین عید

  1389 سال تحویل ساعت 21:2:13 بود من تو بابا و مامانم و بابا مرتضی و دایی پوریا و خانمش سر سفره بودیم .کلی عکس گرفتیم و تو همش دنبال شیرخوردنت . اولین روز عید رفتیم خانه شایسته .بعد خانه عمه مرضیه ام و بعد خاله ژاله.کلی ذوقتو میکرد خالم .همه کلی قربان صدقت میرفتن.کاش زودتر بزگ بشی   ...
29 خرداد 1390

معجزه عمو مهدی

31/2/90 با اسمم عمو مهدی  تو هر کاری میکنی .داشتم بهت غذا میدادم دیدم ناز کردی در همین هین صدای دزدگیر ماشین عمو جان به صدا درآمد ،منم از این مورد استفاده کردم وعرض کردم خدمتتان که عمو مهدی تشریف آوردن اگه میخواهی بریم پیششان باید غذات را کامل بخوری ،جالب اینکه خودت میخواستی غذا بزارم دهنت تا زودتر به شیطنتت برسی .منم غذات را  دادم کامل خوردی نمیدونی چه لذتی داره وقتی غذات کامل خورده میشه.     3خرداد. ماجرای خوردن فلفل هم شنیدنی. روز زن بود و مهمان داشتیم (خاله سعیده ) و بابا هم از بیرون غذا سفارش داد ههمراه غذا فلفل تند هم بود .شما که چشمان زیباتون (که به مامان خوشگلت رفته)فلفل را دید  از  بابا ج...
28 خرداد 1390

فلش مموری

89/11/23 امروز پارسا فلش را برداشت کمی با آن بازی کرد و باکمال تعجب دیدم آورد گذاشت در رابط usb برام خیلی جالب بود از باباش پرسیدم که شما این کار را یادش دادی گفت پریروز من یک بار این کار را کردم تا برنامه بریزم رو کامپیوتر .برای بابا مرتضی هم جالب بود کار این شازده کوچولو. قربون دست بلوریت برم. ...
28 خرداد 1390

عصایی جادویی

90/2/4 صبح طبق معمول برات تخم بلدچین گذاشتم بپزه و تا آماده شدن آن در پذیرایی نشسته بودم که دیدم صدای یخساز درآمد.مشاهده نمودم که شما پسر خوبم با عصایی جادویت داری یخساز را فشار میدی آخه دستت نمیرسه که .ااما برام جالب بود که چطور عقلت رسید به این کار.بعد هم در کمال آرامش نشستی یخ خوردی     90/2/9 دندان کرسی بالا سمت چپت درآمد. برای بلند کردن افراد اگه در حالت خوابیده باشن/سرشونو اگه نشسته باشن دست یا کمرشونو میگیری میگی علی(یعنی بلند شو زودباش) ...
28 خرداد 1390

خوشحالی برای اراک

90/1/12 صبح همینکه رسیدیم اراک بسیار خوشحال شدم که سالم از دست خطر فرار کردیم با آن راننده دیوانه که وسط رانندگی ورزش میکرد واییییییییییییییییی   صبح بینهایت خسته بودیم و بعد از خوردن صبحانه شیرجه به تخت زده و با مکافات پارسا را خواب کردن و خودمان نیز آسودیم این آرامش با زنگ تلفن مادر شوهر جان بهم خورد.که البته ایشان کیک تولد آورده بودن و کنار درمان گذاردن و ترس از فاسد شدن باعث این تلفن شد. ...
28 خرداد 1390

سلیقه

90/1/27 صبح با هم رفتیم بیرون و وقتی که برگشتیم ازت خواستم که لباسات را بزاری تو کشوی کمدت.دیدم با سرعت کشوی کمدت را بیرون کشیدی و لباسهات را چپوندی تو کشو کمدت.بعد هم دور خودت به صورت دایره میچرخی و کلی ذوق میکنی. ...
28 خرداد 1390

no no

90/2/2   تولد دایی پوریاست زنگ زدیم تبریک گفتیم ، شب رفتیم پیتزا 3سوت کاسکو دیدم البته نمیتونم بگم پیتزا خوردیم چون تو اصلا نزاشتی ببینیم چه میخوریم.انقدر جیغ زدی و ذوقق کردی که کاسکو دیوانه شد و میگفت بیاید منو ببرید .از کارهای بامزه آقا زاده بخواهم بگم یکیش تونل زدن از تخت خودش به تخت ماست که بره کیف باباشو بیاره.دیگری اگه کاری بر وفق مرادت نباشه مرتب اعلام میکنی no no اینو از کجا یادگرفتی نمیدونم. ...
28 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pesaram می باشد